عکسی در منزل ما هست که مورد شک است، که آیا عکس میرزا است یا عکس سیّد اسماعیل صدر است. سیّد اسماعیل صدر از شاگردان مرحوم میرزا بود. صدریها میگویند که عکس سیّد اسماعیل است، اما پدر من میگفت که: «اینها اشتباه فکر میکنند، برای اینکه این عکس آدم ریز اندامی است در حالی که آقا سیّد اسماعیل مرد تنومند چهار شانه و بلند بالایی بود» و میگفت: «من ایشان را دیده بودم. این عکس، عکس سیّد اسماعیل نیست.»
ولی این عکس یک شاهد غیبی دارد که عکس میرزا است و آن شاهد اینست که عرض میکنم: « من از ابتدای انقلاب در این خانه هستم. قبل از اینکه به این خانه بیائیم، خانه ما در آنطرف ولیعصر در خیابان ناهید (در کنار خیابان مطهری) بود در آنجا که بودیم آقای شیخ محی الدین ممقانی، نوه مرحوم آقای شیخ حسن ممقانی و پسر مرحوم آقا شیخ عبدالله ممقانی، که از علمای خوب و فاضل هستند، یک سفر با اهل بیتش از نجف به تهران آمدند.(در زمان آقای حکیم) ایشان از اصحاب و دوستان ملازم آقای حکیم بود. به آقای حکیم ارادت داشت و اصلاً از مشاورین آقای حکیم بود و کسی بود که آقای حکیم با او مشورت میکرد. مرد پخته عاقل فرزانهای است. ایشان در همان زمان آمد به منزل ما در خیابان ناهید (شاید ۲ یا ۳ سال پیش از انقلاب). روزهای جمعه روضه داشتیم و روضهای بود که همه میآمدند و شرکت میکردند. تصادفاً ایّامی که ایشان اینجا بود، مقارن شده بود با ایام فاطمیه. من در همان وقتها به جلسه صنف فرش فروش میرفتم و نماز میخواندم و تفسیر میگفتم. صنف فرش فروش در دهه فاطمیه روضه داشتند. یک روزش را که مصادف بود با روز جمعه، در منزل ما تعیین کردند. در اعلامیهها نوشتند که جمعه منزل فلانی و روزهای دیگر هم منزل افراد دیگر بود؛ چون ما هم روزهای جمعه خودمان روضه داشتیم، لذا گاهی روضه ما و روضه آنها تلاقی میکرد. شب جمعه من و آقای ممقانی تنها نشسته بودیم و حرف میزدیم. به من گفت: «آقا فردا روز جمعه است و اینجا رفت و آمد بیشتری هست، شما عکس مرحوم میرزا را در این اتاق نصب کنید که طلب رحمتی برای ایشان شود. بدتان میآید که این کار را بکنید؟» گفتم: «نه». گفت: «پس چرا عکس میرزا را در اتاقتان نمیزنید؟» گفتم که: «ما به این انتساب افتخار میکنیم، این حرفها چیست؟ ولی تا به حال نشده و شاید هم توجه نشده بود.» این حرفها نیمه شب بود. بعد از این صحبت، ایشان رفت و خوابید و من هم خوابیدم. صبح، اوائل طلوع آفتاب که شد، آقای شفیعی (که خدا انشاالله قرین رحمتش کند) که از فرش فروشها بود و قد بلندی داشت و در هیئت و اداره جلسه فعالیت میکرد زودتر از همه برای تدارک مقدمات آمد. ایشان وارد شد در تالار که ما در آن بودیم، گفتم: «اقای شفیعی روی صندلی بروید و عکس میرزا را روی دیوار نصب کنید». آقای شفیعی روی صندلی رفت و عکس مرحوم میرزا رانصب کرد؛ هنوز از صندلی پایین نیامده بود که تلفن زنگ زد من تلفن را برداشتم و دیدم که مادرم پشت خط هستند. ایشان در کوچه میرزا محمود وزیر زندگی میکرد (پیش آقای فخرالدین شیرازی که استاد ریاضیات دانشگاه شهید بهشتی است) از آنجا به من تلفن کرد و گفت: «سلام علیکم، من دیشب پدر شما را در خواب دیدم و خیلی هم خوشحال بود به او گفتم آقا خوشحالید، گفت: بله، فردا میرزا به منزل آقا رضی میرود.»من از این حرف مادر تعجب کردم و موی تنم راست شد. ما ساعت یازده شب مذاکره کردیم و به مادر من کسی چیزی نگفته بود و کسی مذاکره نکرده بود و من خیلی تعجب کردم.
مادرم گفت: «پدرتان دست کرد در جیبش و یک قرآن در آورد و گفت این را بده به آقا رضی تا در جیبش بگذارد و باز دست کرد در جیبش و یک پولی که مال زمان عثمانیها در عراق بود و به آن مجیدی میگفتند در آورد و گفت: این را بده به آقا رضی که خرد کند و صدقه بدهد.» همین شد و تمام شد و من خیلی از این خواب تعجب کردم. مخصوصاً به خاطر این جمله که: «میرزا فردا میرود به خانه آقا رضی». یعنی از مذاکرات شب ما با آقای ممقانی روح پاک این مرد خبر داشت و استماع کرده و شنیده و علم پیدا کرده بود و من مطمئن شدم که عکس، عکس میرزا است و از شک خارج شدم. و در آن روز هم جمعیت زیادی آمدند به آنجا و فهمیدم که قرآن و صدقه برای چیست و همیشه هم از این قرآنهای کوچک در جیبم هست.
لینک های جالب
در اینجا چند لینک جالب برای شما گذاشته ایم. لذت ببرید! :)صفحات
- آثار صوتی تصویری
- آقا عماد رشتی
- آیت الله العظمی شیخ محمد کاظم شیرازی
- آیت الله ابوالحسن شعرانی
- آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
- آیت الله شیخ محمد تقی آملی
- آیت الله میرزا احمد آشتیانی
- آیت الله میرزا مهدی الهی قمشه ای
- اجتماع علما در نجف
- اخبار
- اخراج از دانشکده الهیات
- ارتباط با عالم غیب
- ارتباط با ما
- اساتید
- اساتید نجف
- اشاره به اساتید تهران
- اشتراک معنوی وجود
- اصطلاحات فلسفی
- اقامت خانواده میرزا در نجف
- اقسام حکمت عملی
- اقسام حکمت نظری
- الحق ماهیته انّیته
- امام : اگر شاه نرود مملکت کمونیستی می شود
- امکان فقری
- انگیزه های ترور
- بد فهمی
- برنامه تدریس ها
- بزرگداشت – انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
- بعضی اساتید میرزا
- پرسش و پاسخ
- تالیفات
- تدریس در دانشکده الهیات
- تدریس در مدرسه سپهسالار
- تشکیک در وجود
- تصاویر
- توصیه هایی به حوزه علمیه و طلاب
- حوزه قزوین
- حیات علمی
- خاطرات
- خاطراتی از آیت الله بروجردی
- خاطره ای از آیت الله بهبهانی و آیت الله کاشانی
- خاطره ای از مرحوم آیت الله شیخ حسین حلی
- در محضر استاید
- درس ها و اساتید
- درس های شرح منظومه
- درس های شرح منظومه ۲
- رهیافتگان
- رویای صادقه ای در رابطه با عکس میرزا
- زندگینامه
- سابقه آشنایی با خانواده صدر
- سخنرانی ها
- سفر آمریکا
- سفر به اتریش
- شخصیت آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی
- صفحه اصلی
- طرح سوال
- علت معدّه – علت موجده
- فرزندان میرزای بزرگ
- قاعده <الشی ما لم یجب لم یوجد> – قاعده اولویت
- کرامتی از زیارت عاشورا
- کنگره بیت المقدس ۱۳۳۹ شمسی
- کنگره بین المللی بیت المقدس
- لزوم عدم انحصار مرجعیت در قم
- ماجرای ترور
- ماهیت چیست ؟
- مجموع تدریس ها
- مدرسه سپهسالار
- مدرسه مروی
- مسائل فلسفه
- مسافرت به ایران
- مسلمان نمودن اقلیت ها و حوزه تدریس
- مصاحبه ها
- معنای اصطلاحی فلسفه و اقسام آن
- معنای لغوی فلسفه
- منابع نظریات آخوند ملا صدرا
- مواد و جهات ثلاث و احکام آنها
- موضوع فلسفه
- میرزای شیرازی بزرگ
- نسبت فلسفه و دین
- نظر استاد پیرامون کتاب شرح منظومه
- نکات و توصیه ها
- هجرت به سامراء
- وحدت وجود چیست ؟
- ورود به مسجد شفا
- وفات شیخ مرتضی انصاری
- ولادت میرزای بزرگ
- یک رویای صادقه