اصطلاحات فلسفی

معنای لغوی فلسفه

  فلسفه چیست؟ این کلمه دو گونه معنا می‌شود؛ یکی تفسیر لفظی فلسفه است و این که فلسفه از نظر لفظی فارسی، عربی یا یونانی است؟ در معنای تحت اللفظی آن می‌گویند که فلسفه مصدر جعلی فیلوسوفیا است، پس فلسفه یک کلمه مرکب و یونانی است. فیلو یعنی ادامه مطلب…

معنای اصطلاحی فلسفه و اقسام آن

  اما معنای اصطلاحی که می‌خواهیم بحث کنیم، از قدیم چنین بوده که مرادف با حکمت است، یعنی گاهی می‌گویند فلسفه و گاهی می‌گویند حکمت. در مجموع، فلسفه علمی است که انسان را آگاه به بودها و نبودها و بایدها و نبایدها می‌کند. فلسفه و یا حکمت را به دو ادامه مطلب…

موضوع فلسفه

  هر علمی یک موضوع و یک تعریف و یک غایت دارد. همیشه قبل از ورود در هر علم باید این سه را بررسی نماییم. چرا موضوع علم باید شناخته شود؟ چون باید معلوم شود که محور و هسته مرکزی بحث در آن علم چه چیزی است و در این میان سر چه کسی تراشیده می‌شود؟ سپس ادامه مطلب…

مسائل فلسفه

  در هر علمی از عوارض موضوع سخن گفته شود، عوارض یعنی چیزهایی که بر موضوع عارض می‌شود. مثلاً شما در پزشکی از عوارض بدن انسان سخن می‌گویید، در حساب از عوارض عدد سخن می‌گویید؛ جمع، ضرب، تفریق و … عوارض عدد هستند. در هندسه از عوارض کم متصل ادامه مطلب…

اقسام حکمت نظری

  حکمت نظری را به سه علم تقسیم کرده‌اند. گفته‌اند حکمت نظری یا حکمت الهی است که به آن فلسفه اولی یا علم کلی یا فلسفه علیا نیز می‌گویند. قسم دوم حکمت نظری، علوم ریاضی است که فلسفه وسطی هم به آن می‌گویند. می‌دانید چرا علوم ریاضی را ریاضیات ادامه مطلب…

اقسام حکمت عملی

  حکمت عملی بایدها و نبایدهاست و قسم اول آن علم اخلاق می‌باشد و شامل باید و نبایدهایی است که مربوط به شخص است و شخص باید انجام دهد، اما بایدها و نبایدهایی که مربوط به اجتماع است، دو گونه است: یا مربوط به اجتماع کوچک مثل خانواده یا مدرسه است که ادامه مطلب…

ماهیت چیست

  آن چه که در عالم امکانی هست، در تحلیل عقلی به دو بخش تقسیم و تحلیل می‌شود: یکی وجود و یکی ماهیت. ماهیت، اندام وجود است، مثل اینکه فرض کنید شما می‌‌بینید انسان یک اندامی دارد، وجود هم یک اندامی دارد، هر جا وجود یک اندامی دارد. مثلا در انسان ادامه مطلب…

اشتراک معنوی وجود

  مشترک دو قسم است : مشترک لفظی و یک مشترک معنوی. مشترک معنوی عبارت است از اینکه یک معنا مجعول و حقیقت باشد برای یک لفظ ولی مصادیقش زیاد باشد،‌ مثل انسان. انسان مشترک معنوی بین زید و عمرو و بکر و خالداست یعنی انسان یک معنا دارد، ولی ادامه مطلب…

تشکیک دروجود

   وجود ضعف و شدت دارد، یعنی مقول به تشکیک است. تشکیک بر دو قسم است: تشکیک عامی و تشکیک خاصی. تشکیک خاصی این است که ما به التفاوت عین ما به الاشتراک باشد. من با خدا شریک هستم در وجود، ولی خدا غیر متناهی است ، یعنی در آنی که ما با اوشریک ادامه مطلب…

وحدت وجود چیست

  وحدت وجود چند معنا دارد که یک معنایش این است که حقیقت وجود واحد است. حقیقت وجود یک امر واحد در تمام موجودات است از حضرت حق گرفته تا هیولای اولی، همه وجود دارند منتها این وجود مقول به تشکیک است. یعنی یکی فوق ما لا یتناهی است بما لا یتناهی عده ادامه مطلب…

الحق ماهیته انّیته

  مراد از ماهیت در این عبارت همان معنای اصطلاحیش نیست بلکه مراد از ماهیت یعنی ما به الشیء هو هو، این معنای لغوی ماهیت است. منظور از ماهیت در اینجا یعنی چیزی که ذات حضرت حق را هویت داده است و هویت ذات حق وجود است. حضرت حق غیر از وجود نیست ادامه مطلب…

قاعده «الشی ما لم یجب لم یوجد» ـ قاعده اولویت

   «الشیء ما لم یجب لم یوجد» معنایش این است که هر چیزی که موجود می‌شود در رتبه سابقه بر وجودش ، وجوب و ضرورت پیدا کرده است و الا موجود نمی‌شد. آمدن شما به اینجا که یکی از امور عالم است و امر ممکنی بوده و هست و حالا تحقق پیدا کرده است به ادامه مطلب…

مواد و جهات ثلاث و احکام آنها

  این بحث از بحثهای مهم فلسفی است. مواد ثلاث یعنی مواد سه گانه؛ مواد جمع ماده است و مواد ثلاث یعنی ماده‌های سه گانه. مقدمتاً توضیحی عرض می‌کنم: ماده گاهی در مقابل صورت استعمال می‌شود یعنی حامل استعداد. می‌گویند هر جسمی مرکب از ماده و صورت ادامه مطلب…

علت معدّه ـ علت موجده

  بنّا علت بنا نیست، چه چیز بنا را ایجاد کرده است؟ ماده بنا . آیا بنا ماده بنا (مثل خاک)را ایجاد کرده است؟ نه. پس او چه چیز را ایجاد کرده است؟بنّا علت حرکات دستش است، این حرکات چه کار می‌کند؟ ا دست تکان می‌خورد و آجر را می‌آورد نزدیک آهن، ادامه مطلب…

امکان فقری

  بنا بر اصاله الوجود ملاک احتیاج به علت ،‌ امکان ما هوی و امکان ذاتی نیست. چرا؟ برای اینکه ماهیت تعلقی به علت ندارد و مجعول ، ماهیت نیست،( مجعول بنا بر اصاله الوجود نه ماهیت است و نه اتصاف) مجعول بنا بر اصاله الوجود، وجود است. برای اینکه ادامه مطلب…

مجموع تدریس ها

۱- مطول
۲-لمعتین
۳-رسائل
۴-مکاسب
۵-اصول مظفر
۶-معالم
۷-کفایه
۸-بدایه الحکمه
۹-نهایه الحکمه
۱۰-اصول فلسفه و روش رئالیسم
۱۱-منظومه
۱۲-اشارات
۱۳-اسفار
۱۴-شواهد
۱۵-فصوص فارابی
۱۶-خارج کفایه
۱۷-خارج عروه
۱۸-خارج قواعدالفقهیه
۱۹-فصوص ابن عربی

برنامه تدریس ها


روز
 صبح ۷تا ۷:۴۰  صبح ۸تا ۸:۴۰ ۴ عصر
شنبه
اسفار جلد ۸
یکشنبه اسفار جلد ۱ اسفار جلد ۸ بدایه
دوشنبه فوائد الاصول منظومه
سه شنبه فوائد الاصول اسفار جلد۱
چهارشنبه قواعد الفقهیه منظومه بدایه
پنج شنبه قواعد الفقهیه نهایه الحکمه

درس های شرح منظومه ۲

درس های شرح منظومه (جلسات ۱۰۱ الی ۲۰۰)

ردیف
موضوع
دانلود
۱۰۱
غرر فی تعیین ما فیه التقدم فی کل واحد منها
۱۰۲
قال السید (قدس سره) فی القبسات وإذ تبیّن إن الوجود الأصیل ….
۱۰۳
الفریده الرابعه فی الفعل والقوه ـ غرر فی أقسامها
۱۰۴
نرید أن نقسم القوه الفاعله بأنّها إما مبدأ أفعال وإمّا ….
۱۰۵
فتلک مع مفارقی المواد          کل جنود مبدأ المبادی
۱۰۶
الفریده الخامسه فی الماهیه ولواحقها ـ غرر فی تعریفها وبعض أحکامها
۱۰۷
وفی کثیر کان ما هو لم هو          کما یکون ما هو هل هو انتبهوا
۱۰۸
وهل بسیطاً ومرکباً ثبت          لمیه ثبوتاً إثباتاً حوت
۱۰۹
وهل بسیطاً ومرکباً ثبت          لمیه ثبوتاً إثباتاً حوت
۱۱۰
قیلت علیها مع وجود خارجی          وکلها المعقول ثانیا یجی
۱۱۱
 ولیست إلا هی من حیث هیه          مرتبه نقائض منتفیه
۱۱۲
ولیست إلا هی من حیث هیه          مرتبه نقائض منتفیه
۱۱۳
وقد من سلباً علی الحیثیه          حتی یعمّ عارض المهیّه
۱۱۴
والسلب خذه سالباً محصّلاً          ولا اقتضا لیس اقتضا ما قابلا
۱۱۵
 غرر فی اعتبارات الماهیه
۱۱۶
فأول حذف جمیع ما عدا          والثان کالحیوان جزءاً قد بدا
۱۱۷
کما قال الشیخ : إن الماهیه قد یؤخذ بشرط لا شیء ….
۱۱۸
ولا بشرط کان لاثنین نمی          من أول قسم وثانی مقسم
۱۱۹
ولما ذکرنا أن الطبیعی موجود وهو الماهیه ….
۱۲۰
ولما ذکرنا أن الطبیعی موجود وهو الماهیه ….
۱۲۱
ذو الکون ذات ما له الکلیه          ذهنا فحسب وهی المهیه
۱۲۲
غرر فی بعض أحکام أجزاء الماهیه
۱۲۳
والفصل منطقی اشتقاقی          کمبدأ الفصل وذا حقیقی
۱۲۴
غرر فی أن حقیقه النوع فصله الأخیر
۱۲۵
فهی علی ابهامها معتبره          خص کما فی حد قوس دائره
۱۲۶
 غرر فی ذکر الأقوال فی کیفیه الترکیب من الأجزاء الحدیه
۱۲۷
غرر فی خواص الأجزاء
۱۲۸
لکل أجزاء اعتبارات تعد          الکل أفراداً ومجموعاً ورد
۱۲۹
غرر فی أنّه لابدّ فی أجزاء المرکب الحقیقی من الحاجه بینها
۱۳۰
غرر فی أن الترکیب بین الماده والصوره اتحادی أو انضمامی
۱۳۱
غرر فی التشخص
۱۳۲
غرر فی التمیز بین التمیز والتشخص وبعض اللواحق
۱۳۳
تشخص عینا بدا کالأوّل          أو زائداً فإن کفی بالفاعل
۱۳۴
الفریده السادسه فی الوحده والکثره ـ غرر فی غنائهما عن التعریف الحقیقی
۱۳۵
۱۳۶
۱۳۷
غرر فی التقابل وأقسامه
۱۳۸
(ومنه ما) أی واحد (موضوعه یقبل أن یتقسما) ….
۱۳۹
غرر فی الحمل وتقسیمه
۱۴۰
الحمل بالذاتی الأولی وصف          مفهومه اتحاد مفهوم عرف
۱۴۱
۱۴۲
وفی بسیطه من الهلیه          لاتجرین قاعده الفرعیه
۱۴۳
والواحد بالخصوص إما غیر منقسم من حیث الطبیعه المعروضه ….
۱۴۴
غرر فی التقابل وأقسامه ـ فإن قبولا اعتبرت مرسلا           فی الوقت أو لا نوعاً أو جنساً علا
۱۴۵
الفریده السابعه فی العله والمعلول ـ غرر فی التعریف والتقسیم ـ بالطبع أو بالقسر أو بالقصد أو          بالجبر بالتسخیر فارع ما رعوا
۱۴۶
(إذ) الفاعل إما (مع علم) بفعله (أو بلا علم وهو) ….
۱۴۷
غرر فی أن اللائق بجنابه أی أقسام الفاعل
۱۴۸
غرر فی أن جمیع أصناف الفاعل الثمانیه متحققه فی النفس الإنسانیه
۱۴۹
وأما کونها فاعلاً بالتجلی ….
۱۵۰
معطی الوجود فی الإلهی فاعل          معطی التحرک الطبیعی قائل
۱۵۱
 غرر فی البحث عن الغایه
۱۵۲
غرر فی دفع شکوک عن الغایه
۱۵۳
یلیق أن نذب عن أمر العبث         إذ دون غایه یظن إن حدث
۱۵۴
ولیس فی الوجود الإتفاقی          إذ کل ما یحدث فهو راق
۱۵۵
موتا طبیعیاً غذا اخترامی          قیس إلی کلیه النظام
۱۵۶
غرر فی العله الصوریه
۱۵۷
غرر فی العله المادیه ـ غرر فی أحکام مشترکه بین العلل الأربع
۱۵۸
غرر فی بعض أحکام العله الجسمانیه
۱۵۹
غرر فی أحکام مشترکه بین العله والمعلول
۱۶۰
وإذا أحکمت هذا البیان فلا تحتاج إلی البیانات الطویله الذیل ….
۱۶۱
فاتحد المعلول حیث اتحدت          کذاک فی وحدته قد تبعت
۱۶۲
(کذا تسلسل) فی العلیه والمعلولیه ….
۱۶۳
یبطله ما فی المطولات          من نحو تطبیق وحیثیات
۱۶۴
ومن دلیل الوسط والطرف          ومن ترتب ومن تضایف
۱۶۵
ومن دلیل الوسط والطرف          ومن ترتب ومن تضایف
۱۶۶
المقصد الثانی فی الجوهر والعرض ـ الفریده الأولی فی رسم الجوهر وذکر أقسامه
۱۶۷
الفریده الثانیه فی رسم العرض وذکر أقسامه
۱۶۸
الفریده الثالثه فی البحث عن أقسام العرض ـ غرر فی الکمّ
۱۶۹
ثانیهما یکون الأعداد فقط          وأوّل جسم وسطح ثمّ خط
۱۷۰
واخصص به وجود ما یعدّه          کما التساوی خصّه وضدّه
۱۷۱
 غرر فی الکیف
۱۷۲
من انفعالی والانفعال          کالملکات أعرفهما والحال
۱۷۳
غرر فی العلم
۱۷۴
وهو حصولی کذا حضوری          فی الذات ما الحضور بالمحصور
۱۷۵
غرر فی الأعراض النسبیه فمنها الأین والمتی
۱۷۶
ومنها الفعل والانفعال ….
۱۷۷
المقصد الثالث فی الإلهیات بالمعنی الأخص ـ الفریده الأولی فی أحکام ذات الواجب بهر برهانه ـ غرر فی إثباته تعالی
۱۷۸
ما ذاته بذاته لذاته          موجود الحق العلی صفاته
۱۷۹
وقس علیه کل ما لیس امتنع          بلا تجسم علی الکون وقع
۱۸۰
ثم الطبیعی طریق الحرکه          یأخذ للحق سبیلا سلکه
۱۸۱
من فی حدوث العالم قد انتهج          فإنه عن منهج الصدق خرج
۱۸۲
غرر فی توحیده
۱۸۳
غرر فی ذکر شبهه ابن کمونه ودفعها
۱۸۴
بل إن سألت الحق غیر واحد          لیس معنوناً لمعنی فارد
۱۸۵
غرر فی توحید إله العالم
۱۸۶
 فقلنا : (إن السماء کله) کواکه وأفلاکه ….
۱۸۷
غرر فی دفع شبهه الثنویه بذکر قواعد الحکمیه
۱۸۸
والخیر کالشر احتمالاً حویا          المحض والکثیر والمساویا
۱۸۹
غرر فی بساطته تعالی
۱۹۰
الفریده الثانیه فی أحکام صفاته علت آیاته ـ غرر فی تفسمها‌
۱۹۱
غرر فی أن أیا من النعوت عین وأیا منها زائد
۱۹۲
إن الحقیقیه من صفاته           بشعبتیها هی عین ذاته
۱۹۳
غرر فی أنّها متّحده کل مع الأخری
۱۹۴
فصرف کون ظاهر ظهور          ومظهر للغیر فهور نور
۱۹۵
فصرف کون ظاهر ظهور          ومظهر للغیر فهور نور
۱۹۶
غرر فی ذکر أقوال المتکلمین فی هذا الباب ـ ونغمه الحدوث فی الطنبور          قد زادها الخارج عن مفطور
۱۹۷
ما واجب وجوده بذاته          فواجب الوجود من جهاته
۱۹۸
غرر فی أنه تعالی عالم بذاته ـ                     وکلّ ما جرّد عاقل کما           تجرد العاقل أیضا حتما
۱۹۹
إن قلت لم لا یجوز أن یکون معقولیته بالفعل فی ضمن معقولیته للغیر لا لذاته ….
۲۰۰
غرر فی علمه بغیره

درس های شرح منظومه

درس های شرح منظومه (جلسات ۱ الی ۱۰۰)

ردیف
موضوع
دانلود
۱
یا واهب العقل لک المحامد       إلی جنابک انتهی المقاصد
۲
المقصد الأوّل فی الأمور العامّه ـ الفریده الأولی فی الوجود والعدم ـ غرر فی بداهه الوجود
۳
معرف الوجود شرح الإسم          ولیس بالحد ولا بالرسم
۴
وبهذا البیت جمع من قول من یقول إنّه بدیهی أی مفهومه …..
۵
غرر فی أصاله الوجود
۶
إن الوجود عندنا أصیل          دلیل من خالفنا علیل
۷
ثمّ أشرنا إلی بعض أدله المذهب المنصور وهی ستّه …..
۸
کذا لزوم السبق فی العلیه          مع عدم التشکیک فی الماهیه
۹
والرابع قولنا : کون المراتب فی الإشتداد              انواعاً استنار للمراد
۱۰
کیف وبالکون عن استواء          قد خرجت قاطبه الأشیاء
۱۱
وقول الخصم إن الماهیه من حیث هی وإن کانت فی حدّ الأستواء
۱۲
ولم یتمّ مسأله التوحید التی هی أسّ المسائل …..
۱۳
غرر فی اشتراک الوجود
۱۴
وأنّ کلّـاً آیه الجلیل        وخصمنا قد قال بالتعطیل
۱۵
ممّا به أید الإدعاء           أن جعله قافیه إیطاء
۱۶
إن الوجود عارض الماهیه           تصوراً واتحدا هویه
۱۷
ولانفکاک منه فی التعقل          ولاتحاد الکل والتسلسل
۱۸
والفرد کالمطلق منه والحصص          زید علیها مطلقا عمّاً وخص
۱۹
غرر فی أنّ الحق تعالی إنیه صرفه
۲۰
غرر فی بیان الأقوال فی وحده حقیقه الوجود وکثرتها
۲۱
وعند مشائیه حقائق          تباینت وهو لذی زاهق
۲۲
لأن معنی واحداً لا ینتزع          ممّا لها توحد ما لم یقع
۲۳
وأمّا نحن فنعتقد أن ذوق التأله یقتضی سنخاً واحداً ……
۲۴
فإذا بطل اصاله الثانی تعیّن أصاله الأوّل
۲۵
غرر فی الوجود الذهنی
۲۶
للحکم إیجاباً علی المعدوم          ولانتزاع الشیء ذی العموم
۲۷
والذات فی انحاء الوجودات حفظ          جمع المقابلین منه قد لحظ
۲۸
فجوهر مع عرض کیف اجتمع         أم کیف تحت الکیف کل قد وقع
۲۹
فأنکر الذهنی قوم مطلقا          بعض قیاماً من حصول فرقا
۳۰
ثمّ أورد علی نفسه أن هذا هو القول بالشبح ……
۳۱
بحمل ذات صوره مقوله          وحدتها مع عاقل مقوله
۳۲
بحمل ذات صوره مقوله          وحدتها مع عاقل مقوله
۳۳
أقول الملاک کل الملاک فیما ذکره اعتباریه الماهیات المعبّر عنها بالکلیات الطبیعیه ……….
۳۴
إن قلت فعلی هذا لم یکن للشیء نحوان من الوجود ……
۳۵
إن قلت إذا کانت المقولات المعقولات کیف بالذات ….
۳۶
قلنا وجود تلک الماهیات کونها وتحقّها ….
۳۷
والظهور والوجود للنفس لو کان نسبه مقولیه کان ماهیه العلم إضافه لا کیفاً ….
۳۸
فالحق أن أکون العلم کیفاً أو الصور المعلومه بالذات کیفیات ….
۳۹
۴۰
ثم إنّ مراد القائل باتّحاد المدرک مع المدرک بالذات لیس نحو التجافی عن المقام ….
۴۱
(وحدتها) أی وحده الصوره المعقوله بالذات ….
۴۲
غرر فی تعریف المعقول الثانی وبیان اصطلاحین فیه
۴۳
وتوضیح المقام أن العارض ثلاثه أقسام ….
۴۴
وقیل بالأشباح الأشیاء انطبعت          وقیل بالأنفس وهی انقلبت
۴۵
ثمّ إنّ اتّصاف الشیء الخاص بالشیئیه العامه فی الخارج …..
۴۶
إنّ الوجود مع مفهوم العدم          کلّـاً من إطلاق وتقیید قسم
۴۷
غرر فی أحکام سلبیه للوجود
۴۸
لا شیء ضده ولا ما مثله          ولیس جزءاً وکذا لا جزء له‌
۴۹
غرر فی أنّ تکثّر الوجود بالماهیات وأنّه مقول بالتشکیک
۵۰
غرر فی أنّ المعدوم لیس بشیء وشروع فی بعض أحکام العدم والمعدوم
۵۱
واعترض الکاتبی علی هذا الحد ….
۵۲
ومن شبهات إثبات الحال أنّ الوجود لیس بموجود ….
۵۳
ومنها أنّ جنس الماهیّات الحقیقیه العرضیه ………. ـ غرر فی عدم التمایز والعلیه فی الأعدام
۵۴
غرر فی أن المعدوم لا یعاد بعینه
۵۵
إعاده المعدوم مما امتنعا          وبعضهم فیه الضروره ادّعی
۵۶
ومنها أنّه علی تقدیر جواز إعاده المعدوم بعینه (العود عاد) أی صار ….
۵۷
والعود عاد عین الابتداء          ولیس بالغا إلی انتهاء
۵۸
ما ضد أن الجسم غب ما فنی          هو المعاد فی المعاد قولنا
۵۹
غرر فی دفع شبهه المعدوم المطلق
۶۰
غرر فی بیان مناط الصدق فی القضیّه
۶۱
بحدّ ذات الشیء نفس الأمر حد          وعالم الأمر وذا عقل یعد
۶۲
بحدّ ذات الشیء نفس الأمر حد          وعالم الأمر وذا عقل یعد
۶۳
غرر فی الجعل
۶۴
وکما قال السید المحقق الداماد قدس سره إنه لما کان ….
۶۵
ثمّ أشرنا إلی ما هو الصحیح بقولنا : جعل الوجود عندنا قدر ارتضی ماهیه مجعوله بالعرض ….
۶۶
۶۷
الفریده الثانیه فی الوجود والإمکان ـ غرر فی مواد الثلاث
۶۸
وجعل العرض موجوداً فی نفسه لغیره ….
۶۹
غرر فی أنّها اعتباریه
۷۰
ما صح أن لو لم تکن محصله          إمکانه لا کان لا إمکان له
۷۱
غرر فی بیان أقسام کل واحد من المواد الثلاث
۷۲
غرر فی بیان أقسام کل واحد من المواد الثلاث
۷۳
غرر فی أبحاث متعلقه بالإمکان بعضها بأصل الموضوع وبعضها باللواحق
۷۴
(و) إمکان (إستقبالی) وهو سلب الضرورات جمیعاً ….
۷۵
قد لزم الإمکان للمهیّه          وحاجه الممکن أولیه
۷۶
وذکر الفخر الرازی من قبلهم شبهات منها أن احتیاج الممکن إلی المؤثّر ….
۷۷
لا یفرق الحدوث والبقاء          إذ لم یکن للممکن اقتضاء
۷۸
لا یفرق الحدوث والبقاء          إذ لم یکن للممکن اقتضاء
۷۹
ضروره القضیه الفعلیه          لوازم الأول والمهیّه
۸۰
ثم امتناع الشرط بالمعاند          والفقر حاله البقا شواهدی
۸۱
لیس الحدوث عله من رأسه          شرطاً ولا شطراً ولا بنفسه
۸۲
غرر فی بعض أحکام الوجوب الغیری
۸۳
ونسبه الوجوب والإمکان          کنسبه التمام والنقصان
۸۴
غرر فی إمکان الإستعدادی
۸۵
وأمّا ما ذکره فی الأسفار بقوله لکونه بالفعل من جهه أخری ….
۸۶
وأنّ مقویّاً علیه عیّنا          وفیه سوغ أن یزول الممکنا
۸۷
الفریده الثالثه فی القدم والحدوث ـ غرر فی تعریفهما وتقسیمهما
۸۸
دهری أبدا سید الأفاضل          کذاک سبق العدم المقابل
۸۹
دهری أبدا سید الأفاضل          کذاک سبق العدم المقابل
۹۰
فإذا تمهّد هذه نقول قول السید ….
۹۱
وکما أنّ مقادیر الحرکات الدوریه هنا أزمنه کذلک ….
۹۲
والحادث الاسمی الذی مصطلحی          أن رسم اسم جا حدیث منجمی
۹۳
فذی الحدوثات التی مرّت جمع          لما سوی ذی الأمر والخلق تقع
۹۴
فالتغیّر لا ینحسب حکمه علی صفات العالم فقط بل علی ذواتها أیضاً ….
۹۵
جزئیه کلیه جزء وکل          وکان حفظ کل نوع بالمثل
۹۶
غرر فی ذکر الأقوال فی مرجح حدوث العالم فیما لا یزال ….
۹۷
وعندنا الحدوث ذاتی ولا          شیء من الذاتی جا معلّلاً
۹۸
غرر فی أقسام السبق وهی ثمانیه
۹۹
بالذات إن شیء بدا وبالعرض          لاثنین سبق بالحقیقه انتهض
۱۰۰
غرر فی بعض أحکام الأقسام

آثار صوتی تصویری

۱- مجموعه نوارهای خارج کفایه
۲- مجموعه نوارهای خارج عروه
۳- مجموعه نوارهای اسفار
۴- مجموعه نوارهای شواهد
۵- مجموعه نوارهای اصول فلسفه
۶- مجموعه نوارهای بدایه
۷- مجموعه نوارهای رسائل
۸- مجموعه لوح فشرده سخنرانی‌ها در مسجد شفاء که بالغ بر هفتصد جلسه در ده سال اخیر است.
۹- مجموعه لوح فشرده ی دروس شرح منظومه

مصاحبه ها

مصاحبه ی حضرت آیت الله سید رضی شیرازی با انجمن ملی مفاخر

بسم الله الرحمن الرحیم

متن حاضر مصاحبه ی حضرت ایت الله سید رضی شیرازی با انجمن ملی مفاخر به مناسبت بزرگداشت مقام علمی و معنوی حضرت ایت الله محمد تقی املی (قدس سره ) میباشد که در سال ۱۳۸۰ در قالب یادنامه ایت الله محمد تقی املی توسط همان موسسه منتشر گردیده است.

بنده در سال ۱۳۷۴ قمری به مدرسه ی مسجد مجدرفتم تا از فیوضا ت وجود مبارک آقای آملی بهره مند شوم.  بدوا از ایشان خواستم به بنده فلسفه درس بدهند اما ایشان از قبول این خواسته امتناع فرمودند –بااینکه درس ها ی بسیار زیادی تدریس فرمودند من جمله شرح منظومه و اشارات واسفار و…..گویا بعداز مدتها تدریس فلسفه تصمیم گرفته بودند که دیگر فلسفه درس ندهند. علتش دقیقا بر من معلوم  نشد عرض کردم حالا که فلسفه درس نمی دهید جای آن اصول تدریس فرمایید.ایشان فرمودند من بسیار تمایل دارم فقه تدریس کنم وبه شما هم قول می دهم در مسایل فقهی بحث های اصولی را هم  مطرح نمایم . لذا قرار شد اولین کتاب درس الجواهر باشد .البته درآن زمان ظاهرا الجواهر مصحح کمیاب و عمدتا الجواهر ها مغلوط بوده است .من به ایشان عرض کردم یک دوره از جواهر مصحح ( که مرحوم اقا شیخ محمد حسین قمشه ای) برای درس میرزای بزرگ ( میرزای شیرازی جد بنده ) تصحیح کرده یعنی تمام شش جلد جواهر قدیم نزد بنده موجود است . بالاخره پس از صحبتهای بسیاری که شد قرار شد یک درس خارج عروه الوثقی نیز بگویند. از باب میاه خارج عروه اوثقی را شروع کردند و فرمودند چون من اجتهاد و تقلید را نوشته ام دلم میخواهد این درس را از باب میاه شروع کنم. روزهای اول افرادی که در این درس حاضر میشدند بسیار معدود بودند . البته محل درس در منزلشان ( همین محله حسن آباد فعلی ) برگزار میشد اما به مرور افراد زیادی در این جلسات حضور به هم میرساندند.

ایشان کتاب مصباح الهدی را که شرحی بر عروه الوثقی است درهمان زمان به رشته تحریر درآوردند که ظاهرا دوازده جلد آن را به چاپ رسیده است .یعنی همین طور که برای ما درس می گفتند آن را نیز می نوشتند ظاهرا صلاه را ننوشتند چرا که صلاه از درس های مرحوم آقای میرزا حسین نایینی بوده است ویک دورهاز صلاه را ایشان درسه جلد نوشته اند لذا دیگرصلاه  عروه الوثقی را تدریس نکردند و ننوشتند.

محضر آقای آملی علاوه برآنکه استفاده فقهی وعلمی داشت دربردارنده ی فواید تربیتی وعرفانی نیز بود روش تدریس آقای آملی بسیار آرام وهمراه ملایمت بود واگر اشکالی برای شاگردان پیش می آمد کاملا به اشکال گوش می فرمودند .فی الواقع منصفانه در درس رفتار می کردند .یعنی اگر یک اشکل واردی هم مطرح می شد وایشا ن درآن جلسهآماده جواب نبودند می فرمودند  که باید فکر کنم تا فردا جواب بدهم فردا که می آمدند اگر در نظرشان جوابی وجود نداشت ورود اشکال را می پذیرفتند ومی گفتند این اشکال وارد است ومشکل از ناحیه ی ماست ومی با یستی حرف هارا به نحو دیگری تقریر نماییم .

گاهی هم آقای آملی درخلال صحبت هایشان خارق العادتی را که دیده بودند برای ما نقل می کردند . من جمله فرمودند ))یک سال روز عاشورا من درقم بودم .درصحن مطهر عزاداری  مفصلی شده بود و من هم حالت تاثرم بسیار شدید شده بود ، به حالت گریه آمدم . به طرف گورستان شیخان ( گورستانیست در قم که مقابل حرم حضرت معصومه علیهاسلام قرار دارد ) ایستادم و شروع کردن به خواندن زیارتنامه اهل قبور . بسم الله الرحمن . السلام علی اهل لا اله الا الله من اهل لا اله الا الله…. تا به آخر . ایشان گفتند من بسم الله گفتم و شروع کردم به السلام علی اهل .. ناگهان دیدم روی قبرها همه ارواح مجسم نشسته اند . و به من گفتند و علیک السلام . ناگهان این منظره از پیش چشمانم محو شد و وضع به طور کلی عادی شد و همه چیز به حال اول خود برگشت . این در حقیقت مکاشفه ای بود که ز ایشان نسبت به برزخ سر زد. یعنی چشم ایشان یک چشم برزخی شد و قادر شد ارواحی را که در برزخ هستند مشاهده نماید. و خاطره ی دیگری که ایشان برای ما نقل کردند چنین است .

شبی هوا بسیار سرد بود. زیر کرسی نشسته بودم و میخواستم پاهایم را دراز کنم اما قرآن روی کرسی قرار داشت. تردید پیدا کردم حالا که قرآن روی کرسی است میتوانم پایم را دراز کنم. یش خودم فکر کذدم چه اشکالی دارد ، قرآن که بالای کرسی است . لا جرم پاهایم را دراز کردم و خوابیدم. صبح بعد طبق معمول سر درس آقای قاضی ( آیت الله سید علی اقای قاضی طباطبائی استاد اخلاق ) حاضر شدم و دیدم مرحوم آقای قاضی در اثنای صحبت شان میگویند به قرآن باید احترام گذاشت ، آدم پایش را پیش قرآن دراز نکند و مواظب امور و احوال خود باشد. سریعا فهمیدم منشور آقای بنده هستم .  این هم مکاشفه ای بود از مرحوم آقای قاضی که ایشان برای ما نقل کردند. در کتاب مصباح الهدی و در کتابهای دیگرشان در آخر بحث ایشان یک جمله بسیار معروفی دارند که بنده عین عبارت را نقل میکنم : ” و لعمری ان هذا غیر مطابق مع ما نطق علیه للشرع المقدس علی شارعه السلام و التحیه ” میفرماید این مطابق با آن چیزی ست که اسلام میگوید ، نیست. پس از آن میگوید ” وانا اشهد الله و ملائکته و انبیائه و رسله انی اعتقد فی هذه الساعه و هی ساعه الثلاث من یوم الاحد الرابع عشر من شهر شعبان معظم سنه الف و ثلاثه و ثمانیه و ستین فی امر المعاد الجسمانیه بما نطق به القرآن الکریم و اعتقد بمحمد (ص) و ائمه المعصومین و علیه اطبقت الامه الاسلامیه و لا انکر من قدره الله شیئا و یعجبنی فی ذلک کثیرا قول المولوی فی المثنوی فی منکر الحشر الجسمانی حیث یقول :

پس مثال تو چو آن حلقه زنیست         کز درونیست خواجه گوید خواجه نیست

در این جا چون عبارات حاجی ملا هادی سبزواری ( شرح منظومه ) و همچنین عبارات ملاصدرای شیرازی در جلد هشتم اسفار (معاد ) دلالت دارد بر اینکه این جسم مادی محسوس در روز حشر محشور نمیشود. بلکه تنها جسم مثالیست که محشور میشود. بر طبق آیات قرآن امت اسلامی بر معاد جسمانی اتفاق نظر دارند اما مشخص نیست مراد از جسم کدام جسم است. جسم مادی منظور است یا جسم مثالی. اجماع بر جسم مادی اتفاق نظر دارند. اما از کجا پیداست همین جسم طبیعی و عنصری مراد و منظور باشد. این نظریه باجسم  مثالی سازگاری دارد .لذا ایشان می فرماید آیات قرآن باجسم مثالی سازگاری ندارد وبیشتر با جسم طبیعی سازگار است .وخداوند هم قدرت دارد در ایجاد این جسم درروز قیامت .این موضوع تصلب ایشان را می رساند برالتزام به ظواهر شرع .از این رو وقتی فلسفه درس می دادند وبه جاهایی می رسند که اقوال فلسفه ایجا شبه در ظواهر شرع می کرد لاجرم تذکر می دادند .البته حرف ایشان بیشتر به حرف وقول شیخ الرئیس (ابوعلی سینا )تمسک می فرمود .شیخ الرئیس  درالهیات شفا وقتی که به امر معاد می رسد یک جمله ای دارد که آن جمله را آقای آملی در حاشیه شرح منظومه هم آورده است : ))قال فی فصل السابع من المقاله التاسع من الهیات الشفا : یجب ان یعلم  ان المعادمنه ما مقبول فی الشرع ولا سبیل الی اثباته الا من طریق الشریعه وتصدیق خبر النبی وهو الذی للبدن عند البعث وخیرات البدن وشروره معلومه لا یحتاج الی تعلم وقد بسطت الشریعه الحقه التی اتانابها نبینا وسید نا ومولانا محمد(ص) حال السعاده وشقاوه التی بحسب البدن .))

پس شیخ الرئیس درشفا مساله معاد جسمانی را با همین بدن طبیعی قائل است ، ومیگوید چون امر ممکنی است وصادق مصدق پیا مبرالاسلام (ص) از آن خبرداده است ما نیز آن را می پذیریم – لذاامر محالی نیست .

مرحوم آقای آملی دراصول به حرف آقای میرزا حسین نائینی بسیار ملتزم بود ،البته حرف های آقاضیاالدین عراقی را هم خیلی می پسندیدند ؛ولی حرف های آقای نائینی رابر گفته های آقای عراقی بیشتر ترجیح می دادند .در کتاب مصباح الهدی آقای آملی برحسب اعتراف خودش –تقریبا دنباله روی مستمسک هستند- البته ، می دانید ، نویسنده مستمسک آقای حکیم هستند .خودشان می گفتند من در جلسه ای به آقای حکیم گفتم فکر نمی کنم کسی به اندازه ی من مستمسک را مطالعه کرده باشد .خلاصه مبنای اصولی آقای آملی را درفقه بیشتر مطابق مبنای اصولی مرحوم آقا میرزا حسین نائینی بوده است .عده ی زیادی تقریرات آقای نائینی را نوشته اند ولی بنده معتقدم ، تقریرات آقای آملی از سایر تقریرات به مراتب کامل تر و بهتر است ؛چرا که تقریرات آقای آملی بافلسفه آمیخته است وبحث هایی که آقای نائینی مطرح می کرد اگر اشاره ای به بحث های فلسفی داشت ،آقای آملی به جهت تسلط وافرشان برفلسفه این مباحث رابیشتر توسعه می دادند وبسط وشرح بیشتری راجع به این مسائل می فرمودند .ایشان فی الواقع حکیمی کامل بود که هیچ پرهیز وگریزی از طرح مباحث فلسفی نداشت.

۱۴ بهمن سال ۱۳۸۰

یوسف آباد -تهران

دانلود متن مصاحبه

[divider style=”solid” top=”10″ bottom=”10″]

[button color=”green” size=”small” link=”” icon=”” target=”false”]مصاحبه پایگاه اطلاع رسانی حوزه با آیه الله سید رضی شیرازی[/button]

حوزه : با تشکراز حضرت عالی که قبول زحمت فرمودید و مصاحبه بامجله ما را پذیرفتید لطفا شمه ای از زندگی علمی و تحصیلی خود را بیان بفرمایید.

استاد: بنده سیدرضی شیرازی فرزند آقا میرزا محمدحسین شیرازی هستم .ایشان هم فرزند مرحوم میرزا علی آقای شیرازی فرزند میرزای بزرگ هستند.

میرزای شیرازی دارای دو پسر بوده است . یکی آقا میرزا محمد که در زمان خود میرزا فوت می کند واز علماء و مدرسین بوده است و دیگری آقا میرزا علی آقا که جد ماست واز مراجع بزرگ نجف واز شاگردان پدر بزرگوارش و مرحوم میرزا و میرزا محمدتقی شیرازی بوده است .

آیات بزرگی مانند: آقا سید عبدالهادی شیرازی آقا میرزا مهدی شیرازی آقای میلانی آقای اردوبادی و آقای خوئی از شاگردان مرحوم آقا میرزا علی آقا بودند.

جلسات درس ایشان ر در نجف اشرف به یاد دارم . آن بزرگوار در سال ۱۳۵۵ هجری قمری به رحمت خدا پیوست . در همان سال آیه الله نائینی و آیه الله حائری نیز با فاصله کمی مرحوم شدند.

در سال ۱۳۴۵ هجری قمری در نجف اشرف متولد شدم و در همان جا تحصیلات خود را شروع کردم . تا قریب سی سالگی در نجف بودم و به فراگیری مقدمات و سطوح و خارج موفق بودم .

از آیات بزرگی همچون : پدرم مرحوم آیه الله العظمی شیخ کاظم شیرازی جدامیم قدس سره استفاده کردم . معمولا درایام تابستان و غیر آن به واسطه ضعف مزاج و گرمای شدید نجف به تهران می آمدم وازاساتیدی چون : مرحوم آقای شعرانی آقای عماد رشتی و آقای آشتیانی استفاده درسی داشتم .

این وضع ادامه داشت تااین که در تهران مستقر شدم واز مرحوم آیه الله آقا شیخ محمدتقی آملی قدس سره تقاضای درسی نمودم . تمایل آن مرحوم به تدریس فقه بود. پس از شور و مذاکره قرار براین شد که ایشان خارج عروه الوثقی را شروع فرمایند.این شرحی که بر عروه از ایشان به جای مانده درسهایی است که برای حقیر و جمعی داشته اند. قریب هفت سال در درس خارج آن فقید سعید صبحها شرکت داشتم .

کتب معقولی ربه ترتیب : شرح منظومه واشارات واسفار ر خدمت آیات عظام آقا میرزا مهدی قمشه ای الهی آقا میرزاابوالحسن شعرانی و آقاسیدابوالحسن قزوینی رفیعی قدس الله اسرارهم فرا گرفتم .

خدمت مرحوم آقای شعرانی قدس سره هیئت و شفا نیز خوانده ام .

در محضر آیه اللعه قزوینی واستاد بزرگوار فاضل تونی طاب ثراهم شرح فصوص را خوانده ام .

ضمناستاد بزرگوار مرحوم قزوینی چندین سال که اسفار می فرمودند درس خارج فقه : مکاسب اجاره طهارت نیز تدریس می فرمودند. بنده دراین دروس هم توفیق شرکت داشته ام .

آن مرحوم اجازه اجتهادی هم به من مرحمت فرموده اند.البته این اجازه را درایامی دادند که حقیر در قزوین جهت استفاده از محضرشان توقف کرده بودم .

ضمن در دروس اسفار مرحوم آیه الله میرزااحمد آشتیانی هم توفیق شرکت داشته ام .

حوزه :از فعالیتهای اجتماعی و علمی خود سخن بگویید …

ادامه مصاحبه را در پایگاه اطلاع رسانی حوزه مطالعه فرمایید.

تالیفات

[button color=”green” size=”small” link=”” icon=”” target=”false”]تالیفات[/button]
۱- شرح منظومه  
۲- الاسفار عن الاسفار  
۳- نقد و طرح اندیشه‌ها 
۴-  زلال حکمت (تفسیر) 
۵- زلال حکمت۲ (اخلاق) 
۶- نگاه ناب 
۷-  حاشیه بر معالم
۸- حاشیه بر کفایه
۹- حاشیه بر رسائل
۱۰- حاشیه بر مکاسب
۱۱- حاشیه بر اسفار
۱۲- حاشیه بر اشارات
۱۳- حاشیه بر قوانین
[divider style=”solid” top=”10″ bottom=”10″]
[button color=”green” size=”small” link=”” icon=”” target=”false”]معرفی مختصر از کتاب درس های شرح منظومه – برگرفته از مقدمه کتاب[/button]

درس هایی از شرح منظومه

موسسه انتشارات حکمت ( تهران ، خ انقلاب ، ابتدای خ ابوریحان ، شماره ۳ ، تلفن : ۰۲۱۶۶۴۶۱۲۹۲ )
چاپ اول زمستان ۱۳۸۳
ISBN : 964-8713-07-3

حکیم الهی ، حاج ملا هادی سبزواری ( قدس سره ) (۱۲۱۲-۱۲۹۰  ه.ق) را به تحقیق باید اعظم حکماء متاخر دانست . در میان تصنیفات این حکیم ، ابیات ایشان در حکمت الهی و مباحث مرتبط با آن ( ۱۰۴۹ بیت ) تحت عنوان المنظومه فی الحکمه شناخته میشود . همچنین شرح جامع او بر همین ابیات ، به شرح منظومه ، در نزد اهل حکمت شناخته شده است .

بدون تردید ، احاطه مرحوم ملا هادی سبزواری بر مکاتب فلسفی متقدم ، از جمله مشاء ، اشراق و حکمت متعالیه و همچنین تسلط ایشان بر مباحث کلامی و عرفانی ، شرح منظومه او را تبدیل به دائره المعارفی جامع و دقیق از حکمت الهی کرده است . به گونه ای که در طی ابیات منظومه و شرح آن ، به دور از تطویل کتب حکمی مفصل ، کلیه مباحث مورد توجه در حکمت الهی و بعضا ، کلام اسلامی ، بیان شده است.

در طی سالیان متمادی حضرت آیت الله سید رضی شیرازی در دوره های مکرر ، شرح منظومه را تدریس کرده اند.

نوشتار حاضر ، مجموعه تقریرات دروس ایشان میباشد. در این کتاب ، به منظور شرح متن ابتدا توضیحات لازم و ضروری پیرامون فهم هر قطعه بیان شده است ، سپس با ذکر ترجمه دقیق قطعه ی مزبور ، به تطبیق توضیحات اولیه بر عبارات متن پرداخته شده است.

آنچه این کتاب را از دیگر شرو ح متمایز میسازد به شرح ذیل است :

اول : این کتاب ،در بر گیرنده شرح تمامی مقاصد هفت گانه شرح منظومه میباشد .

دوم : در تمامی قسمت های این کتاب ، شرح متن ، بدون تطویل در بعضی و تقصیر در برخی دیگر ، به صورتی رسا  و روشن و مکفی بیان شده است.

سوم : در تمامی کتاب ، معظم له متعهد به شرح عبارات متن بوده  اند و از گریزهای حاشیه ای که موجب اطاله بحث میگردد اجتناب ورزیده اند.

لازم است از کوشش های فراوان سرکار خانم دکتر فاطمه فنا و دیگر عزیرانی که  در این مسیر مساعدت داشته اند کمال تشکر را ابلاغ  نمود.

مراحلی که پس از برگزاری درسهای منظومه ایشان برای چاپ و انتشار این اثر طی شده به شرح زیر است :

۱-      پیاده کردن درسها از نوارهای کاست به متن که مجموعا ۳۰۶ جلسه درسی  بوده است.

توجه : نوار های دروس که تبدیل شده اند  برای استفاده دوست داران در سایت موجود میباشد و همچنین توسط موسسه گنجینه معرفت به بازار عرضه شده است.

۲-      طراحی ساختار جدید به منظور انتقال دروس از قالب گفتار به نوشتار که ضمن حفظ امانت و صحت ، دروس مزبور به زبان ساده و روان تقریر گردد .

۳-      بازبینی متن تنظیم شده توسط حضرت استاد.

کتاب حاضر در دو مجلد و بیش از ۲۰۰۰ صفحه توسط انتشارات حکمت  در سال ۱۳۸۳ برای اولین بار به زیور طبع آراسته شده  و در سال ۱۳۸۸تجدید چاپ شده است.

 

[divider style=”solid” top=”10″ bottom=”10″]
[button color=”green” size=”small” link=”” icon=”” target=”false”]معرفی کتاب زلال حکمت – سخنرانی های حضرت آیت الله شیرازی[/button]

درس هایی از شرح منظومه

موسسه انتشارات حکمت ( تهران ، خ انقلاب ، ابتدای خ ابوریحان ، شماره ۳ ، تلفن : ۰۲۱۶۶۴۶۱۲۹۲ )
چاپ اول زمستان ۱۳۸۳
ISBN : 964-8713-07-3

حکیم الهی ، حاج ملا هادی سبزواری ( قدس سره ) (۱۲۱۲-۱۲۹۰  ه.ق) را به تحقیق باید اعظم حکماء متاخر دانست . در میان تصنیفات این حکیم ، ابیات ایشان در حکمت الهی و مباحث مرتبط با آن ( ۱۰۴۹ بیت ) تحت عنوان المنظومه فی الحکمه شناخته میشود . همچنین شرح جامع او بر همین ابیات ، به شرح منظومه ، در نزد اهل حکمت شناخته شده است .

بدون تردید ، احاطه مرحوم ملا هادی سبزواری بر مکاتب فلسفی متقدم ، از جمله مشاء ، اشراق و حکمت متعالیه و همچنین تسلط ایشان بر مباحث کلامی و عرفانی ، شرح منظومه او را تبدیل به دائره المعارفی جامع و دقیق از حکمت الهی کرده است . به گونه ای که در طی ابیات منظومه و شرح آن ، به دور از تطویل کتب حکمی مفصل ، کلیه مباحث مورد توجه در حکمت الهی و بعضا ، کلام اسلامی ، بیان شده است.

در طی سالیان متمادی حضرت آیت الله سید رضی شیرازی در دوره های مکرر ، شرح منظومه را تدریس کرده اند.

نوشتار حاضر ، مجموعه تقریرات دروس ایشان میباشد. در این کتاب ، به منظور شرح متن ابتدا توضیحات لازم و ضروری پیرامون فهم هر قطعه بیان شده است ، سپس با ذکر ترجمه دقیق قطعه ی مزبور ، به تطبیق توضیحات اولیه بر عبارات متن پرداخته شده است.

آنچه این کتاب را از دیگر شرو ح متمایز میسازد به شرح ذیل است :

اول : این کتاب ،در بر گیرنده شرح تمامی مقاصد هفت گانه شرح منظومه میباشد .

دوم : در تمامی قسمت های این کتاب ، شرح متن ، بدون تطویل در بعضی و تقصیر در برخی دیگر ، به صورتی رسا  و روشن و مکفی بیان شده است.

سوم : در تمامی کتاب ، معظم له متعهد به شرح عبارات متن بوده  اند و از گریزهای حاشیه ای که موجب اطاله بحث میگردد اجتناب ورزیده اند.

لازم است از کوشش های فراوان سرکار خانم دکتر فاطمه فنا و دیگر عزیرانی که  در این مسیر مساعدت داشته اند کمال تشکر را ابلاغ  نمود.

مراحلی که پس از برگزاری درسهای منظومه ایشان برای چاپ و انتشار این اثر طی شده به شرح زیر است :

۱-     پیاده کردن درسها از نوارهای کاست به متن که مجموعا ۳۰۶ جلسه درسی  بوده است.

توجه : نوار های دروس که تبدیل شده اند  برای استفاده دوست داران در سایت موجود میباشد و همچنین توسط موسسه گنجینه معرفت به بازار عرضه شده است.

۲-     طراحی ساختار جدید به منظور انتقال دروس از قالب گفتار به نوشتار که ضمن حفظ امانت و صحت ، دروس مزبور به زبان ساده و روان تقریر گردد .

۳-      بازبینی متن تنظیم شده توسط حضرت استاد.

کتاب حاضر در دو مجلد و بیش از ۲۰۰۰ صفحه توسط انتشارات حکمت  در سال ۱۳۸۳ برای اولین بار به زیور طبع آراسته شده  و در سال ۱۳۸۸تجدید چاپ شده است.

[divider style=”solid” top=”10″ bottom=”10″]
[button color=”green” size=”small” link=”” icon=”” target=”false”]معرفی کتاب زلال حکمت – سخنرانی های حضرت آیت الله شیرازی[/button]

مجموعه زلال حکمت ( سخنرانیهای حضرت آیت الله سیدرضی شیرازی )
تنظیم و تدوین  : سید محمد حسین آیت الله زاده شیرازی

انتشارات اطلاعات ( خ میرداماد خ نفت جنوبی روزنامه اطلاعات  ، تلفن دفتر فروش ۰۲۱۲۹۹۳۲۴۲ )
ISBN: 978-964-423-715-7

حضرت ایت الله سیدرضی شیرازی در طی  بیش از چهل سال گذشته  اهتمام به برگزاری  جلسات منظمی درشب های جمعه و شب های شنبه در مسجد شفا و جمع مردم یوسف آباد داشته اند. از همان ابتدا علاقمندان تمایل داشتند که از افاضات معظم له بهره ی بیشتری ببرند. به همین جهت بود که ۷۲۰ جلسه از سخنرانیهای ایشان در مدت یک دهه طی سالهای  ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ شمسی بعد از ضبط پیاده شد و سپس تحت سه عنوان تفسیر ، اخلاق و عقاید دسته بندی گردید .بعد از آن لازم بود که تکرارهایی که در مباحث وجود داشت  حذف شود . در آخرین مرحله سخنرانیها آنگونه تدوین وتنظیم شدکه معیارهای آثار مکتوب حفظ شود. البته در طی این مراحل همواره اهتمام برآن بوده است که شکل و ماهیت گفتاری اثر تغییر نیابد .

پس از طی مراحل فوق جلدهای  اول و دوم تحت عنوان تفسیر و اخلاق به انتشار رسیده است . سومین و اخرین مجلد از این مجموعه در دست تدوین میباشد و ان شاء الله در اینده نزدیک در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت .

جلد اول : تفسیر

آنچه از معنای لغوی تفسیر به دست می آید ، روشن کردن و واضح نمودن میباشد به گونه ای که از یک مطلب غیر واضح پرده برداری شود . در میان تعاریف گوناگون قدر جامع آن است که تفسیر علمی میباشد که به وسیله آن مقصود از آیات قرآن که کلام حداوند ااست کشف میشود و این علم نه تنها برای شناخت احکام بلکه برای پی بردن به تمام مکنونات و مضمونات کتاب الهی به کار گرفته میشود.

با توجه به این تعریف مشخص میشود  مفسر کسی است که در مباحث فلسفی قرآن یک فیلسوف و در مسائل اخلاقی آن یک دانشمند متخلق به اخلاق قرآنی ، در مسائل فقهی آن یک فقیه باشد. جامعیت مفسر قرآن باید بویی از جامعیت قرآن برده باشد تا بتواند قرآن را همان گونه که شمولیت دارد تفسیر کند. و در غیر این صورت تفسیر او صرفا یک بعد از این کلام الهی را تبیین خواهد کرد .

آیات قرآن از دیدگاه های متعدد میتواند معانی گوناگون داشته باشد که این آیات با گذر زمان و رفع جهالت های بشری هر چه بیشتر رخ مینماید . حاصل تلاش هایی که برای تفسیر این کتاب عظیم صورت  گرفته منجر به شکل گیری مکاتب تفسیری مختلف با گرایش های متفاوت گشته است. از ان جمله گرایش های عرفانی ، کلامی ،ادبی ،علمی ،اجتماعی ،روایی ، فلسفی و اجتهادی میباشد. این تقسیم بندی بر اساس وجه غالب و روح حاکم بر تفاسیر میباشد.  این گرایش ها مانعه الجمع نمیباشند کما اینکه تفسیری مانند المیزان دارای گرایش های علمی کلامی و فلسفی میباشد. در بین تمامی این گرایش ها به نظر میرسد گرایش اجتهادی کامل ترین آنها میباشد. اجتهاد از واژه ی جهد به معنای تلاش و کوشش می آید. در این شیوه مفسر تمام تلاش خود را برای رسیدن به مقصد که همان تفسیر میباشد به کار میبرد. در این گرایش استنباط و فهم  آیات  قرآن با استفاده از منابعی مانند دیگر آیات قرآن ، روایات ، قرائن عقلی ، احادیث ، لغت و ادبیات و… صورت میگیرد.

حضرت آیت الله شیرازی  به خاطر درک اساتید منحصر به فرد ، جامعیت کم نظیری در علوم معقول و منقول پیدا کرده اند . این شمولیت علمی توانسته از ایشان مفسری با گرایش اجتهادی بسازد. خواننده محترم ضمن مطالعه این مجلد درمی یابد عقل در پرتو نقل چه جایگاه رفیعی در مباحث ایشان دارد.به علاوه که ایشان هیچ گاه از بررسی و تطبیق علمی مسائل روز با کلام الهی غافل نبوده اند. در نهایت دغدغه معظم له نسبت به مسائل اخلاقی و اجتماعی و معضلاتی که در اثر کم توجهی به مفاهیم کلام وحی گریبانگیر جامعه اسلامی شده ، قابل توجه میباشد. تطبیق ارزشمند قواعد فلسفی با آیات قرآن از دیگر جلوه های ارزنده این اثر است .

به طور خلاصه این تفسیر شامل عناصر مشترک در تمامی تفاسیر عصر میباشد از جمله : کوشش برای خرافه زدایی ، تلاش برای عقلانی ساختن بنیادهای نظری دین ، التفات به مسائل اخلاقی و اجتماعی و علمی و مبتلا به جامعه و تلا ش برای آسان سازی فهم قرآن میباشد .

با ملاحظه همه این ویژگیها شما میتوانید از این کتاب به عنوان چشمه ای  زلال و پاکیزه ، کثیری از هست ها و نیست ها ( حکمت نظری ) و باید ها و نبایدها (حکمت عملی ) را از قرآن و روایات به دست آورید.

جلد دوم : اخلاق

قال رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله: «إِنَّمَا بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخلاَقِ»[۱]

از زمان ارسطو، حکما و فلاسفه مدرکات عقل را به دو بخش نظری و عملی تقسیم کرده‏اند. این دانشمندان، عقل نظری را آن دسته از مدرکات عقل دانسته‏اند که پیرامون هست‏ها و نیست‏هاست و یا به عبارت دیگر آن چه باید باشد و آن چه نباید باشد. به عنوان مثال، عقل انسان درک می‏کند که خدا هست، عقل هست،
اجتماع نقیضین محال است و یا اجتماع ضدّین ممتنع است. این دسته از مدرکات عقل مربوط به نظر است و با عمل ارتباطی ندارد. آخوند ملاّصدرا معتقد است که این مدرکات مربوط به صدق و کذب است.

دسته دیگر از مدرکات عقل که به عقل عملی مشهور است، پیرامون وظایف و تکالیف و ارزش‏هاست. عقل آدمی درک می‏کند چه چیز شرّ و چه چیز زیبا و خیر است. تعبیر ملاّصدرا از این مدرکات آن است که این دسته از مدرکات عقل، مربوط به جمیل و قبیح است مثل این که عقل درک می‏کند توکل و رضا و تسلیم و
صدق، خوب و دروغ و سرقت و غیبت، قبیح است.

با این توضیح، معلوم می‏شود در اکثر روایات، مثل «اَلْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَاکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ»[۲] که سخن از عقل به میان آمده، نظر به عقل عملی بوده است. و هم چنین در کتاب شریف «اصول الکافی» که بابی به نام «باب العقل والجهل» وجود دارد، جهل در مقابل علم و به معنای نادانی نیست، بلکه به معنای قبیح و شرّ و هم چنین عقل به معنای جمیل و خیر می‏باشد.

از دیدگاه این اندیشمندان، عقل عملی به چند شاخه تقسیم می‏شود که عبارتند از: علم تدبیر منزل، علم سیاست مُدُن و علم اخلاق. به این ترتیب معلوم می‏شود که مدرکات نظری عقل، علوم صرف بوده و مطلوبیت ذاتی دارند اما مدرکات عملی عقل، مربوط به عمل بوده و مطلوبیت نفسی ندارند بلکه علمی
برای عمل کردن هستند.

با این اوصاف، علم اخلاق که از شاخه‏های عقل عملی است، مجموعه‏ای از گزاره‏ها و قضایایی است که باید در زندگی انسان مورد عمل قرار گیرد. این قضایا و گزاره‏ها در فرایند تربیتی انسان توسط مربیان و استادان به او منتقل شده و به مرور مورد عمل وی قرار می‏گیرد و به تدریج با تمرین و ممارست در او نهادینه
شده و زوال‏ناپذیر می‏شود. پایداری و عدم زوال این تعالیم در انسان، مجموعه‏ای از ملکات و صفات و خصایص روحی و نفسی را پدید می‏آورد که به آنها اخلاق گفته می‏شود.

با این بیان معلوم می‏شود اخلاق معنای وسیعی دارد که شامل جمیع ملکات پسندیده و خصایص ناپسند می‏شود، اما در نظر عرف، اخلاق به صفات پسندیده نفسانی اطلاق می‏گردد.

دین مقدس اسلام که از سوی خداوند حکیم توسط پیامبر مکرم اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برای ارشاد بشریت ارسال شده، دینی است که کاملاً با فطرت آدمی تطابق دارد و همه ابعاد وجود او را پوشش می‏دهد. از آنجایی که انسان از سه بخش عقل، جسم، امیال و غرایز تشکیل شده، هر بخش از این دین نیز به گونه‏ای متکفّل هدایت یک بُعد او می‏باشد. لذا بخش عقاید در اسلام راهنمای عقل، بخش احکام هدایت‏گر جسم و بخش اخلاق کنترل کننده امیال و غرایز انسان هستند تا نهایتاً هر یک از ابعاد وجودی انسان از یک راهنمای وحیانی برخوردار باشد.

به نظر می‏آید ضمن ارزشی که بخش عقاید و احکام در اسلام دارند، بخش اخلاق از اهمیت بارزتری برخوردار باشد، چرا که اخلاق نتیجه عملی دو بخش دیگر تلقّی می‏شود.

به دلیل اهمیت اخلاق است که خداوند متعال در برخی آیات قرآن کریم، تزکیه را مقدم بر تعلیم ذکر فرموده و یا در روایتی، پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هدف از بعثت خویش را تتمیم مکارم و فضایل اخلاقی بیان می‏کنند که با اندکی تأمّل علت این اهمیت دانسته می‏شود. چون از یک سو بنیان عمل، عقیده است، پس اگر تأکید بر تصحیح اصول عقاید شده بدان سبب است که نتیجه آن به صورت عمل صالح ظاهر شود. و از سویی دیگر اگر تأکید بر انجام فرایض شده، بدان علت می‏باشد که علاوه بر درک ثواب و دوری از عقاب، اخلاق ما الهی شود، چون هیچ یک از احکام اسلامی مثل نماز و روزه و حج و … جعل نشده، مگر آن که تصفیه و تزکیه روح و تصحیح روابط اجتماعی در آن مورد نظر بوده است.

در مسیر فهم صحیح گزاره‏های اخلاقی و مهم‏تر از آن، عمل کردن به آنها، یکی از مهم‏ترین ارکان، داشتن الگو و اسوه‏ای است که علاوه بر درک صحیح آن اصول، به بهترین وجه نیز تربیت اخلاقی و دینی شده باشد. این الگو علاوه بر این شرایط، لازم است که عامل به مدرَکات خود نیز باشد. اهمیت الگوی مناسب در کلام امام زین العابدین علیه‏السلام به خوبی نمایان است که فرمودند: «هَلَکَ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَکِیمٌ یُرْشِدُهُ»[۳] هر آن کس که دانایی نداشته باشد تا ارشادش کند، هلاک می‏گردد.

کتاب حاضر مجلد دیگری از افاضات استاد اخلاق، حکیم فرزانه و مجتهد و فقیه وارسته‏ای است که ضمن پذیرش تربیت دینی در خانواده‏ای اصیل، اخلاق پسندیده را نه تنها در عرصه نظر بلکه فراتر از آن در میدان عمل با همه اجزای وجود لمس کرده و به ظهور رسانده است. حضرت آیت اللّه‏ سید رضی شیرازی در عین توانمندی علمی، همه مناصب و سمت‏هایی که می‏توانست ایشان را به امور علمی یا اجرایی صرف محدود نماید، به کناری نهاد و با پیروی از سیره نبوی و علوی و سلف صالح خویش، با مردم بودن برای تربیت دینی آنان را سرلوحه رفتار خویش قرار داد.

این کتاب رایحه‏ای از نیم قرن تلاش علمی و عملی معظّم له است که برای پویندگان وادی اخلاق می‏تواند الگوهای مناسب و ارزنده‏ای از آیات شریف قرآن و روایات و مبانی عقل نظری و عملی و حکایات و قصص، ارائه نماید.
باشد که جویندگان حکمت عملی از این چشمه زلال بهره‏مند گردیده و سیراب شوند.

در پایان، ضمن آن که شما خواننده محترم را جهت آشنایی با سیر تدوین و تنظیم کتاب به مقدمه جلد اول ارجاع می‏دهیم، متذکر می‏شویم که سخنرانی‏های این جلد اگر چه که با موضوع اخلاق ارائه شده، اما به سبب برخی محدودیت‏ها ممکن است مواردی نیز یافت شود که از شمول این موضوع خارج باشد.

خداوند را به سبب توفیق نشر این اثر ماندگار که می‏تواند در ارتقای فرهنگ دینی مؤثر باشد، سپاس می‏گوییم و از خوانندگان محترم التماس دعا داریم.

[۱]. مستدرک الوسائل، جلد ۱۱، صفحه ۱۸۷٫
[۲]. اصول الکافی، جلد ۱، صفحه ۱۱٫
[۳]. بحار الانوار، جلد ۷۵، صفحه ۱۵۹٫